❁﷽❁

🌼گزارش جشن(بخش دوم)🌼

امید تمام تلاشش رو میکرد هی برو ، بیا . ساعت ۶ بود هنوز تزئین کامل نشده بود ما که عین خیالمون نبود فقط امید بود که استرس داشت.

امید تلاشش رو کرد و شکر خدا کار سر وقت تموم شد.

و اما بعد نماز...

جشن رو شروع کردیم طبق رسم اول با قرآن شروع کردیم، هنوز بین برنامه دوم بحث داشتیم نمی دونستیم که اول رضا حسینی انشاء رو بخونه بعد سخنرانی، برنامه ی بعدی هم که مولودی خوانی بود.

بعد مولودی برنامه رو سپردیم دست رضا حسینی تا مسابقه اش رو اجرا کنه. 

برنامه ای نداشتیم، نمایش هم که آماده نبود. قرار شد که رضا حسینی دوباره بیا بالا و یه جوری جمعش کنه! وسط کار علی بود که گفتن نمایش آماده س.هادی قاسمیان هم که کار جشنو تموم کرد.

در کل روز،کارهای امید الگوی کامل این حدیث از امام حسن(ع) بود که می فرمایند:

انسان تا وعده نداده،آزاد است.اما وقتی وعده می دهد زیر بار مسئولیت می رود، و تا به وعده هایش عمل نکند،رها نخواهد شد.